Ramin Memar

چترت در ساحل دلم جا مانده است … هوا بارانی که شد برگرد…

رامین معمار

من عاشقم...
عاشق صدای قطره های باران...
آسمان این گونه
عاشقانه می سراید...

ترانه ها

  • 01

    گذار عشق

    در عشق گذاريست که در هيچ گذر نيست
    اين پويه ی ناخواسته را نام سفر نيست

    هشدار از اين ره که درآن گم شده ام من
    اين راه به جز آمدني سوي خطر نيست

    گفتي پدر از عشق بگو،گوش کن اي جان
    اين آتش جان سوز کم از داغ پدر نيست

    تاريکي شبهاست ولي راستش اين است
    تا دل به چنين شب نزني نيست سحر نيست

    اي تشنه!در اين سنگ يکي چشمه روان است
    اين سخت به دندان بشکن تيشه اگر نيست

    ای کاش مرا هم ز جواني هيجان بود
    هيهات که آن شقشقه اي بود و دگر نيست

  • 02

    آرامش

    کدوم نقطه به آرامش رسیدم
    که لمس زندگی چشمامو تر کرد

    ته گهواره ای آرام و خاموش
    منو از ترس دنیا بی خبر کرد

    کدوم لحظه به اعجاز تو پی برد
    که اسمت آیه های روشنم شد

    به رویای تو رو پام ایستادم
    حریر اسم تو عطر تنم شد

    ♫♫♫

    شب از گل دسته های عاشق تو
    شقایق های صحرایی دمیدو

    من از رنجی که سهم عاشقی بود
    دلم تا مرز شیدایی رسیدو

    شدم آیینه ی نام قشنگت
    مثل دریا که عکس آسمونه

    مثل جنگل که با دریا رفیقه
    مثل لاله که عطرش رنگ خونه

    شدم آواز یک دست همین رود
    که تا دریا شدن بی تاب میره

    تو آرومی به فکر دست من باش
    که تو دست تو آرامش بگیره

    که تو دست تو آرامش بگیره

    کدوم نقطه به اسم تو رسیدم
    که تکرار تو اسم دیگرم شد

    کنار تو به آرامش رسیدن
    تو این بی باوری ها باورم شد

    کدوم لحظه به اعجاز تو پی برد
    که اسمت آیه های روشنم شد

    به رویای تو رو پام می ایستادم
    حریر اسم تو عطر تنم شد

    شب از گل دسته های عاشق تو
    شقایق های صحرایی دمیدو

    من از رنجی که سهم عاشقی بود
    دلم تا مرز شیدایی رسیدو

    شدم آیینه ی نام قشنگت
    مثل دریا که عکس آسمونه

    مثل جنگل که با دریا رفیقه
    مثل لاله که عطرش رنگ خونه

    شدم آواز یک دست همین رود
    که تا دریا شدن بی تاب میره

    تو آرومی به فکر دست من باش
    که تو دست تو آرامش بگیره

    که تو دست تو آرامش بگیره

  • 03

    مادر

    بانوی باران

    يه دنيا عشق داري تو
    ي قلب پاك و دريايي
    چه احساسي از اين بهتر
    كه همراه من اينجايي
    نگاهت مي‌كنم مثل
    گل ياسي توي بارون
    همه دار و نداره من
    تو هستي بانوي بارون
    تو رو ميبوسمت مادر
    كه اوج آرزوهامي
    هميشه بهترين همدم
    واسه تسكين دردامي
    براي من همين خونه ست
    بهشت زير پاي تو
    همين خونه كه هر لحظه ش
    بهشته تو هواي تو
    دعا كن با تو آرومم
    كنارت تا خدا ميرم
    من امروزو بنام تو
    دوباره جشن ميگيرم

  • 04

    فکر نکنی سادم

    فکر نکنی سادم که یادت افتادم
    دلم به یادت نیست چون عادتش دادم
    فکر نکنی سردم یا جاتو پر کردم
    به نفع ما دوتاس که بر نمی گردم
    نگو خبر نداری از این چشم انتظاری
    دلت میاد بمیرم با اشک و گریه زاری

    بارون می باره باز دل بیچاره هواتو کرده
    اشکام می ریزه باز گونه هام خیسه دیگه بر نمی گرده

    انگاری این خونه به همه مشکوکه
    از وقتی که نیستی شده یه متروکه
    از پنجره پیداست بیرون بارونه
    غمت میاد اینجا حالم پریشونه
    بارون می باره باز دل بیچاره هواتو کرده
    اشکام می ریزه باز گونه هام
    خیسه دیگه بر نمی گرده

    بارون می باره باز دل بیچاره هواتو کرده
    اشکام می ریزه باز گونه هام خیسه دیگه بر نمی گرده

  • 05

    دلتنگی

    یه روزهایی دلم اونقدر برای دیدنت تنگه

    که حتی بردن اسمت برای من خوش آهنگه

    هواتو میکنم انگار که فکرم از تو پر میشه

    دارم سعی میکنم شاید به این تهایی راضی شه

    از این چشمای یخ کرده یه دنیا اشک می باره

    دلم مغرورتر از اینه بگه خیلی دوست داره

    من از حالا که دور از تو پی رویای تو میرم

    از این احساس دلتنگی دارم دلشوره میگیرم

    میرم اما تو میدونی دلم این جا کنار توست

    که با یک خاطر خسته هنوز در گیر و دار توست

    میرم اما تو میدونی دلم این جا کنار توست

    که با یک خاطر خسته هنوز درگیر و دار توست

  • 06

    من پذیرفتم

    من پذیرفتم شکست خویش را
    پندهای عقل دوراندیش را
    من پذیرفتم که عشق افسانه است
    این دل درد آشنا دیوانه است
    میروم شاید فراموشت کنم
    با فراموشی هم آغوشت کنم
    میروم از رفتن من شاد باش
    از عذاب دیدنم آزاد باش
    گرچه تو تنهاتر از من میشوی
    آرزو دارم شبی عاشق شوی
    آرزو دارم بفهمی درد را
    تلخی برخوردهای سرد را
    آرزو دارم خدا شادت کند
    بعد شادی تشنه ی نامم کند
    آرزو دارم شبی سردت کند
    بعد آن شب همدم دردت کند
    تا بفهمی با دلم بد کرده ای
    با وجود احتیاج دست مرا رد کرده ای
    می رسد روزی که بی من لحظه ها را سر کنی
    می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی
    می رسد روزی که تنها در کنار عکس من
    نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی

  • 07

    پدر

    یه تصویر تازه یه قاب قدیمی
    یه اخم با لبخند یه حس صمیمی
    خودش عین عشقه چشماش آسمونه
    دلم باغی از گل اونم باغبونه
    توو دستای پاکش زمان پینه بسته
    چه آرومه قلبم که پیشم نشسته
    پر از خاطرات منو کودکیمه
    که بعد از خدا اون همه زندگیمه
    پدر مثل عشقه نبودش جنونه
    یه کوه ابهت وجودش توو خونه
    میگم اینو تا که دنیا بدونه
    بدون پدر این جهان مفت گرونه
    سرم خم نمیشه تا هستی کنارم
    دلم قرصه تا وقتی دستاتو دارم
    میگم تا بدونی که یادم نمیره
    همه چیزمو از دعای تو دارم